شبهای تنهایی و سرد خزان شکننده است. اما از آن شکننده تر فراق و دوری بهترین آرزو و بهانه ی زندگی است. و شکننده تر از همه تلخی برخورد سرد در هوای سرد خزانی است که بی شک خزانی ام نموده است. کنار پنجره نگاهم به برگهای زرد درخت باغچه حیات خانه است که یکی پس از دیگری سقوط می کنند آری بهار عمر من هم کم کم به خزان گرایش دارد. شکوه از کسی ندارم و خدای را سپاس گزارم که مرا عاشق و شیدای او قرار داده است.
مهتاب پشت ابر نهان شد چه چاره ای
پژمرد گل چو خزان چه چاره ای
سرد است فصل خزان، دوستان! چه کنم؟!
درد است و عشق یار، عزیزان! چه چاره ای؟!
پرهیزگاری مایه بقای جامه و انسان است
از من چرا رنجیده ای
درود بر دوست داشتنی ترین
خزان ,سرد ,چاره ,شکننده ,تنهایی ,کم ,چه چاره ,است و ,شکننده تر ,است که ,سرد خزان
درباره این سایت